آذینِبْنِ هُرْمُزان، از سرداران ایرانی در جنگهای سپاهیان اسلام برای گشودن
ایران. نام آذین به صورت مفرد یا مرکب (آذین گُشْنَسْب، آذین بَنْداد) از دوران
ساسانی تا سدۀ 3ق/9م بر چند تن اطلاق شده (یوستی، ف) که از آن جمله، پسر هرمزان
است. احتمالاً مراد از این هرمزان، همان سردار معروف ایرانی در جنگ قادسیّه
(16ق/637م) است که خود از خاندانهای بزرگ روزگار ساسانی و فرمانروای مَهْرَ
جَانْقَذَقْ (مِهْرْگانْ کَتَک)، (مارکوارت، 20) بود. در نزدیکی این ایالت، ایالت
ماسَبَذان (ماسْپَتان) جای داشت که تختگاهش سیرْوان بود و در دشتهای همین ایالت بود
که آذین کشته شد.
از سخن بلاذری (ص 304) چنین برمیآید که ماسبذان و مهر جانقذن، پس از فتح نهاوند
(19ق/640م) «به صلح» گشوده شده است. او نامی از آذین نمیبرد، امّا طبری فتح
ماسبذان را در 16ق/637م چنین گزارش میکند: «چون هاشمبن عتبه از جَلولاء به مداین
بازگشت، به سعدبن ابی وَقّاص خبر داد که آذینبن هرمزان گروهی گرد آورده و به دشت
ماسبذان فرود امده است. سعد در این باب به عمربن خطّاب نامه نوشت. عمر به وی فرمان
داد ضِراربن خطّاب را با سپاهی به مقابلۀ آنان روانه کند و ابنهّذَیل اسدی را بر
مقدمۀ سپاه گمارد و دو جناح را به عبداللّهبن وهب راسبی و مضارببن فلان عِجلی
بسپارد. پس ضرار با سپاه بیامد و ابنهذیل را بر مقدّمۀ لشکر گماشت. چون به دشت
ماسبذان رسیدند، در جایی به نام بَهَنْدَف با سپاه آذین تلاقی کردند و جنگ درگرفت.
مسلمانان پیشدستی کردند و ضرار آذین را اسیر کرد. پس لشکریان وی بگریختند. ضرار او
را پیش آورده گردن زد و سپس به دنبال گریزندگان درآمد تا به سیروان رسید. پس
ماسبذان را «به جنگ» فتح کرد و مردم آن به کوهها پناه بردند» (1/2478).
یاقوت که خلاصۀ همین روایت را یاد کرد، احتمالاً منبع دیگری در اختیار داشته است،
به ویژه که 4 بیت از قول ضرار نقل میکند که در طبری نیست. ضرار که در این ابیات
فتوحات خود را میستاید، 2 کس دیگر را هم در کنار آذین نام میبرد: «وَزیرْدَ و
آذیناً و فَهْداً وَ جَعْمَعَهُم ...».